اصول اخلاق پزشکی
26 بهمن 1401

اخلاق پزشکی

همان‌طور که در قسمت اول از مجموعه مطالب اخلاق پزشکی هم بیان شد، اخلاق پزشکی آن بخش از اصول اخلاقی است که پزشک ضمن اینکه از آن‌ها آگاه می‌شود، باید نسبت به رعایت آن‌ها در حرفه خود نیز متعهد شود.

اخلاق پزشکی، ایدئولوژی قابل‌تغییری است و ممکن است گاهی آنچه در ۳۰ سال گذشته اخلاقی محسوب می‌شده، در زمان حال و آینده با عملکرد گذشتگان در مغایرت قرار گیرد. در ابتدا می‌خواهیم بدانیم که

چرا اخلاق پزشکی مهم است؟

متخصصان پزشکی اغلب به خاطر ماهیت حرفه خود، در مواجهه با سؤالات اخلاقی و دوراهی‌های دشواری قرار می‌گیرند که برای حل آن‌ها نیاز به چهارچوبی از اصول علم اخلاق پزشکی دارند. آن‌ها می‌توانند بامطالعه و آموزش این چهارچوب به بهترین نحو برای درمان بیمارشان اقدام کنند.

 چهاراصل اخلاق پزشکی کدام‌اند؟

  • سودمندی
  • عدم آسیب‌رسانی
  • خودمختاری
  • عدالت

درواقع این اصول چهارچوبی را به پزشکان و دانشجویان علوم پزشکی ارائه می‌دهد که آن‌ها را قادر به آنالیز و تصمیم‌گیری در شرایط مختلف می‌کند. با این توضیح که اصل سودمندی به دنبال اقدام درست است و اصل عدم آسیب‌رسانی به دنبال کاهش خطرات و ضررهایی است که متوجه بیمار می‌شود. اصل خودمختاری به این مسئله تأکید دارد که اگر بیمار قادر به تحلیل و تصمیم‌گیری است به او فرصت داده شود تا آزادانه انتخاب کند و اصل عدالت تأکید بر رعایت انصاف دارد. قبل از اینکه به‌تفصیل به بیان این اصول بپردازیم، می خواهیم در قالب یک مثال، یک مورد از دوراهی‌ های اخلاقی پیش روی پزشکان را بیان و سپس مفاهیم این علم را معرفی کنیم.

مثال

یکی از بخش هایی که به‌خوبی می‌تواند به بیان دوراهی‌های اخلاقی بپردازد، بخش جراحی است. تصور کنید که بیماری با آپاندیسیت مراجعه می‌کند و جراح اعتقاد دارد که او نیاز به جراحی دارد.

به لحاظ تکنیکی، بدیهی است که ایجاد برش روی پوست بیمار به او آسیب می‌زند. از طرفی برای برداشتن آپاندیس ملتهب شده بیمار، جراحی باید انجام شود تا از پیشرفت پریتونیت و پارگی آپاندیس جلوگیری شود.

حقیقت این است که عمل جراحی بر اساس نیاز درمانی بیماران، به آنان پیشنهاد می‌شود و آن‌ها حق‌دارند تا با آگاهی تصمیم بگیرند و اقدام کنند. در این مثال چهاراصلی که مطرح شد، انجام این عمل جراحی را تائید می‌کند.

مفهوم اخلاق پزشکی: نتیجه گرایی

نتیجه گرایی یا پیامدگرایی یک ایدئولوژی اخلاقی است که معتقد است هدف و نتیجه، وسیله را توجیه می‌کند. با این رویکرد نتیجه کار مهم است و نوع اقداماتی که برای رسیدن به نتیجه انجام می‌شوند، مورد قضاوت قرار نمی‌گیرند.

مثال

تصور کنید بیمار شما بیماری لاعلاجی دارد که احتمال زنده ماندن او بعد از عمل جراحی کم است. بیمار، انجام عمل جراحی را پذیرفته و درست زمانی که در شرف بی‌هوش شدن قرار می‌گیرد از پزشک می‌پرسد که آیا حالش خوب است؟

مفهوم نتیجه گرایی در اخلاق، عملِ دروغ گفتن در این شرایط را بلامانع می‌داند، هرچند که خود دروغ گفتن غیراخلاقی است.

مفهوم اخلاق پزشکی: منفعت‌گرایی

در منفعت‌گرایی بهترین اقدام، کاری است که بیشترین منفعت (سود) را به همراه داشته باشد (حتی اگر ضرر آن محرز باشد). عمدتاً سود در مقیاس وسیعی در نظر گرفته می‌شود و اغلب یک گروه بزرگ از بیماران نسبت به یک بیمار توجهات بیشتری را به خود جلب می‌کنند. مفهوم منفعت‌گرایی نیز سبکی از مفهوم نتیجه گرایی است.

مثال

فکر کنید که شما مبلغی پول‌دارید و باید تصمیم بگیرید که مابین دو گزینه کدام را انتخاب کنید. تأمین درمان یک بیمار با یک بیماری نادر و هزینه درمان گزاف یا تأمین درمان پنج بیمار با درمانی ساده و رایج! رویکرد منفعت‌گرایی به شما می‌گوید که درمان پنج بیمار ازنظر اخلاقی بهتر و مزیت کلی بیشتری را به همراه دارد.

مفهوم اخلاق پزشکی: وظیفه‌شناسی

وظیفه‌شناسی با عنوان نظریه اخلاقی وظیفه گرا شناخته می‌شود. این ایدئولوژی راه درست هر کار را وابسته به وظایف و تعهدات شما می‌داند. این بدان معنا است که اخلاقی بودنِ یک عمل، به پاسخ این سؤال وابسته است که آیا شما از قوانین پیروی کرده‌اید؟

در این رویکرد دیگر مهم نیست که نتیجه پیروی از این قوانین چه بوده است؟ این مفهوم با رویکرد پیامدگرایی در تضاد کامل است.

مثال

اگر بیمار لاعلاجی از شما برای بهبودی پس از جراحی‌اش سؤال بپرسد، در حالیکه شما می‌دانید که او زنده نخواهد ماند، رویکرد وظیفه‌شناسی به شما می‌گوید که به خاطر راحتی خیال بیمار به او دروغ نگویید. چون عملِ دروغ گفتن غیراخلاقی است و ما فارغ از هر نتیجه‌ای که بعد از بیان حقیقت کسب شود، نباید دروغ بگوییم.

در حالت کلی ممکن است رویکرد پیامدگرایی مناسب‌ترین راهنما برای تأمین اهداف کلان متخصصان در حوزه بهداشت و درمان باشد. اما راهنمای اخلاق پزشکی مبتنی بر رویکرد وظیفه‌شناسی  یکی از رایج‌ترین منابع در حوزه پزشکی است.

چگونه علم اخلاق پزشکی را گسترش دهیم؟

یکی از بهترین راه‌ها برای گسترش علم اخلاق پزشکی، تمرین برای آنالیز موقعیت‌هایی است که چهارچوب‌ها و رویکردهای اخلاقی مذکور در آن به کار می‌آیند. در این تمرین علاوه بر کمک شخصی پزشک به خودش، اساتید و دانشجویان رشته پزشکی نیز می‌توانند حضورداشته باشند و دیدگاه‌های خود را به اشتراک بگذارند. پزشک باید تلاش کند تا نتایجی را که از چهارچوب‌های مختلف به دست می‌آید را با هم مقایسه کند و مفاهیم ضمنی آن‌ها را مدنظر قرار دهد. مرتب دانش خود را با آخرین اخبار مرتبط با سلامتی بروز نگه دارد و بررسی کند که چهارچوب‌های ارائه شده، چگونه برای اخبار فعلی اعمال می‌شوند.

 چهاراصل اخلاق پزشکی

۱. سودمندی

اصل سودمندی به این معنا است که پزشک به لحاظ اخلاقی موظف به انجام بهترین اقدامی است که به نفع بیمار است. این مسئله به‌ظاهر ساده به نظر می‌رسد اما فکر کردن به آن بسیار پیچیده و سخت است.

درواقع سودمندی فرآیندی است که در آن‌همه گزینه‌های موجود برای درمان بیمار، از بهترین تا بدترین حالت رتبه‌بندی می‌شوند. در فرایند سودمندی سؤالات مهمی مطرح می‌شوند که در حل مشکل بیمار به پزشک کمک می‌کنند. برخی از مهم‌ترین سؤالات عبارت‌اند از:

  • آیا این گزینه، مشکل بیمار را حل می‌کند؟
  • آیا این گزینه متناسب با مقیاسِ مشکل پزشکی است؟
  • آیا این گزینه با شرایط فردی بیمار سازگار است؟
  • آیا این گزینه و نتایج حاصل از آن با انتظارات بیمار از روند درمانی‌اش مطابقت دارد؟

(پزشک با حجمی از شرایط و انتظارات مختلف از جانب بیمار روبرو می‌شود که برای پاسخ به آن‌ها باید از رویکرد طب کل‌گرایی یا مراقبت‌های بیمار محوری تبعیت کند. درواقع پزشک با اتخاذ این رویکرد فقط به خوب بودن روش درمانی‌اش تکیه نمی‌کند و به رضایت بیمار برای درمان نیز توجه می‌کند).

چرا سودمندی مهم است؟

اصل سودمندی تضمین می‌کند که پزشک شرایط فردی بیمار را در نظر می‌گیرد و به این موضوع توجه دارد که آنچه برای این بیمار مناسب است، ممکن است لزوماً برای سایر بیماران مفید نباشد.

مثال

کودک ۸ ساله‌ای با شکستگی باز در ران چپ به بیمارستان مراجعه می‌کند. عضو آسیب‌دیده به علت خونریزی شدید تغییر شکل داده و کودک اضطراب شدیدی دارد. خانواده او هم تقاضا دارند تا اقدام سریعی برای فرزندشان انجام شود.

برای درمان این کودک چند گزینه وجود دارد که یکی از سخت‌ترین آن‌ها قطع عضو است. زمانی که شدت خونریزی، جراحت عضو و عفونت بالا است، قطع عضو می‌تواند به‌عنوان یکی از گزینه‌های درمانی در نظر گرفته شود.

این روش برای بیمار خوب است زیرا نتیجه آن، جراحت را برطرف می‌کند و خونریزی و عفونت او را تا حدودی کاهش می‌دهد.

کم‌توجهی به پیامدهای بعد از قطع عضو می‌تواند باعث تغییر در زندگی فرد شود. جراحت، خطر عفونت، خونریزی شدید و محدودیت درحرکت پس از قطع عضو خطراتی هستند که بی‌توجهی به آن‌ها، منجر به بروز مشکلات روحی و جسمی می‌شود.

کنترل خونریزی بیمار، کاهش شکستگی (در صورت امکان) و انجام ارتوپدی (در صورت لزوم) روش‌های بهتر از قطع عضو هستند.

۲. عدم آسیب‌رسانی

اصل عدم آسیب‌رسانی شبیه سودمندی است و اغلب به‌عنوان دو اصل غیرقابل‌تفکیک در اخلاق در نظر گرفته می‌شوند. در این اصل پزشک وظیفه دارد تا آسیبی از روی بی‌توجهی به بیمار وارد نشود. اصل سودمندی شامل اصل عدم آسیب‌رسانی می‌شود.

تفاوت این دو اصل در چیست؟

  1.  در آستانه درمان بیمار، ابتدا اصل عدم آسیب‌رسانی به ذهن می‌رسد. زمانی که میزان آسیب یک روش درمانی بیشتر از نفع آن است، نباید از آن استفاده کرد. برعکس در اصل سودمندی، پزشک همه گزینه‌های درمانی صحیح را در نظر می‌گیرد و آن‌ها را برحسب اولویت رتبه‌بندی می‌کند.
  2. پزشک تمایل دارد تا با استفاده از اصل سودمندی بهترین روش درمانی را در شرایط خاصی استفاده کند. در مقابل، اصل عدم آسیب‌رسانی در عملکرد بالینی ثابت است. برای مثال اگر پزشک متوجه شود که بیمار در راهرو سقوط می‌کند؛ وظیفه دارد برای پیشگیری از مصدومیت، به او توصیه‌های پزشکی‌اش را ارائه نماید.

مثال

آقای ۵۲ ساله‌ای از درد شدید طرف راست شکمش شکایت دارد و در خیابان به زمین می‌افتد. جراحی او را می‌بیند و معاینه‌اش می‌کند. جراح به پارگی آپاندیس مرد شک می‌کند و فکر می‌کند که در همان لحظه بهترین اقدام برای کمک به مرد، خارج کردن آپاندیس او با چاقوی کوچک جیبی است.

از دید اصل سودمندی، قطعاً خارج کردن آپاندیس مرد در آن موقعیت به نفع بیمار است؛ اما از دید اصل عدم آسیب‌رسانی، خیر؛ زیرا:

  1. بعید است که محیط و چاقوی جیبی استریل باشند. این موارد خطر عفونت را افزایش می‌دهند.
  2. جراح، دستیار و تجهیزات جراحی دیگری ندارد و در این شرایط شانس موفقیت عمل جراحی نسبت به شرایط نرمال، کمتر است.
  3. فرض بر اینکه جراح قبلاً عمل آپاندکتومی عمل را انجام داده باشد، اما هرگز تجربه جراحی در کنار جاده را ندارد.
  4. حتی اگر جراح و بیمار چندین کیلومتر از بیمارستان فاصله داشته باشند، بازهم این اقدام نامطلوب است.

۳.خودمختاری

در این اصل بیمار مسئول تصمیم‌گیری نهایی برای درمان خویش است. پزشک نمی‌تواند درمانی را به بیمار تحمیل کند مگر اینکه بیمار نتواند به‌صورت مستقل تصمیم بگیرد. آگاهی از پیامدهای یک روش درمانی از حقوق بیمار است. البته از ابتدا این‌چنین نبوده است. امروزه نیز علیرغم اینکه بیمار با برنامه درمانی‌اش راحت نیست، آن را می‌پذیرد و تسلیم نظر پزشک می‌شود.

چرا خودمختاری مهم است؟

خودمختاری ازاین‌جهت مهم است که بیمار می‌خواهد مطمئن شود که در فرایند تشخیص و درمان خود نقش دارد و فقط به نظر پزشک متکی نیست.

مثال

آقای ۲۶ ساله‌ای دچار سانحه تصادف می‌شود و براثر ضربه سر با شیشه جلوی اتومبیل دچار آسیب فیزیکی در ناحیه سر شده است. او هوشیار است، کاملاً واکنش نشان می‌دهد و هیچ آسیب عصبی در وی دیده نمی‌شود. بااین‌وجود در سر او جراحت بزرگی دیده می‌شود که مرتب خونریزی می‌کند. بیمار تمایلی به درمان در بیمارستان ندارد و می‌گوید که حالش خوب است.

سی‌تی‌اسکن و بخیه کردن سر، بهترین اقدام برای بیمار است، اما بیمار فردی بالغ با سلامت روانی است که پزشک باید به اختیار بیمار احترام بگذارد و نمی‌تواند مانع از خروج او شود زیرا نگه‌داشتن او غیرقانونی است.

۴. عدالت

اصل عدالت به این معنا است که همه موارد باید بر اساس سازگاری‌ با قانون، حقوق بیمار، انصاف و تعادل مورد ارزیابی قرار گیرند.

مثال

یک مرکز بهداشتی درمانی، بیمارِ مشکوک به سرطانی را در اولویت دریافت خدمات پزشکی قرار می‌دهد. (این مرکز برای بیماران با بیماری‌های غیرضروری پس از ۱۸ هفته زمان مراجعه تعیین می‌کند اما برای این بیمار چون مشکوک به سرطان است، زمان مراجعه را پس از ۲ هفته اعلام کرده است).

پزشک بعد از انجام آزمایش‌های اولیه تشخیص سرطان می‌دهد و بیمار را برای مراجعه به بخش رادیوتراپی و شیمی‌درمانی راهنمایی می‌کند. این روش‌های درمانی گران هستند و تعداد کمی از بیماران می‌توانند از پس هزینه‌های این نوع درمان برآیند. در قالب این مثال از دو جهت به بررسی اصل عدالت می‌پردازیم.

  • یک استدلال این است که با اولویت دادن به بیماران مبتلابه سرطان، دسترسی سایر بیماران به بخش مراقبت‌های بهداشتی محدود می‌شود.
  • استدلال مقابل این است که با مراجعه این بیماران به مراکز سرطان‌شناسی تخصصی، سایر خدمات خلاص می‌شوند.
  • استدلال دیگر این است که بودجه دولتی که صرف رادیوتراپی و شیمی‌درمانی گروه کمی از مردم می‌شود، می‌تواند برای درمان‌های کم‌هزینه‌تر گروه بزرگ‌تری از مردم خرج شود. برای مثال افزایش استاتین برای افراد در معرض خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی.
  • استدلال مقابل این است که درمان سریع این بیماری، عمر افراد را افزایش می‌دهد و درنهایت هزینه‌های درمان سرطان را کاهش می‌دهد.

آخرین به روز رسانی:۱۴۰۱/۱۲/۲۹

ادامه دارد.....

مترجم: وجیهه فهیمی تبار

 منبع

https://www.themedicportal.com

 

 

 

ارسال نظر